نظریه هوشهای چندگانه هوارد گاردنر، حاکی از این است که هوش، بهعنوان یک مفهوم و موجودیتِ واحد، نمیتواند سنجیده شود و باید بهعنوان یک سری از ظرفیتهای مستقل، مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس این نظریه، گاردنر، هوشهای چندگانهی ذیل را معرفی و طبقهبندی نموده است:
نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر بهمنظور شناخت و ارزیابی متنوعترِ دستاوردها و قابلیتهای هوشی افراد، مورداستفاده بوده و تأکید دارد که هوش، یکبعدی نیست و میتواند در ابعاد مختلف زندگی و حوزههای متفاوت آن، تجربه شود.
در کل، پژوهشگران دریافتند که هوش، فراتر از یک معیار منحصربهفرد مانند IQ است. آنها به اهمیت استعدادهای فکری مختلف، انگیزه، سازگاری و زیرکیِ عملی در تعریف هوش، اذعان داشتند. دیدگاههای آنها، ماهیت چندبعدی هوش و ارتباط آن در دنیای خوداشتغالی و کارآفرینی را برجسته میکند.
نظریه هوش منفرد آلفرد بینِت یکی از مدلهایی است که برای توضیح و سنجیدن هوش ابداع شده است. بر پایه این نظریه، هوشِ فرد، از طریق تواناییهای ایجاد، تطبیق و تغییر در محیط به دست میآید.
بیشترین تمرکز در نظریه هوش منفرد، بر روی چهار بخش کلیدی ذیل قرار دارد:
بینِت معتقد است که هر فرد، میتواند از این تواناییهای هوش منفرد، بهرهبرده و مهارتهای هوش خود را تقویت کند. این نظریه بهعنوان یک مدل تشریحی در باب هوش، شناخته شده است و در زمینههای مختلفی مانند روانشناسی، آموزش و تربیت و رهبری مورداستفاده قرار گرفته است.