استعداد مبتنی بر سه رکن اصلی مهارتها، قابلیتها و فرصتهای ذیل قابلتعریف و نهادینهشدن است؛
1- مهارتها: مهارت، توانائی انجام کار به نحو احسن است که حاصل یادگیری یا تمرین است. مهارت ممکن است ذاتی باشد، بهعنوانمثال توانائی انجام دادن و حل کرد مسائل سخت ریاضی. اما بااینوجود یادگیری قوانین و قواعد، نیاز به تمرین دارد.
2- قابلیتها: قابلیت، توانائی ذاتی برای استفاده از مهارتهای مخصوص و یا انجام امور در موقعیتهای ویژه است. دو نفر با میزان هوش یکسان ممکن است در سطح اجرای یک مهارت متفاوت باشند. زیرا یکی از آنها از قابلیتی برای انجام آن مهارت برخوردار است که دیگری از آن برخوردار نیست. در حقیقت قابلیت، توانائی استفاده از مهارتها برای به حداکثر رساندن اثربخشی است. مهارتها میتوانند آموخته شوند، اما قابلیتها خیزشی درونی و برگرفته از ارکان نهادینه شده دارند.
3- فرصتها: هر استعدادی برای بروز و ظهور، خود نیاز به یک فرصت دارد. استعداد تنها منحصر به یک جنس و یا یک نژاد نیست. اما متأسفانه در گذشته تنها به گروههای اجتماعی و نژادی خاص و یا تنها یک جنس (مذکر) فرصت داده میشد. فرصتها به دو طریق حاصل میشوند، اول افراد بهطور انفرادی به دنبال فرصتی برای نشان دادن استعدادهایشان میگردند (فرصتیابی) و دوم اشخاصی هستند که نقش و کارشان بهگونهای است که فرصتهایی را برای استعدادهای دیگران فراهم میآورند (فرصت سازی). این افراد عبارتاند از والدین، معلمین و بعدها در زندگی اجتماعی، همکاران، سرپرستان و مافوقها.
مدیریت استعداد، بهعنوان سیستمی جهت ایجاد، شناسایی، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعدِ جامعه، از ملزومات هر جامعهی پیشرو و پیشتاز بوده و ما نیز به دنبال کمک به طراحی، تدوین، پیادهسازی و عملیاتی نمودن این سیستم، در جامعهی هدف خود هستیم...
این مدیریت میتواند توسط
والدین، آموزشوپرورش و مدارس، مراکز و مؤسسات علمی، فرهنگی
و هنری و... در سطوح مختلف انجام گیرد.
نهایت همافزایی هوشهای چندگانه و قابلیتهای زیست ماشین انسان، در راستای بهکارگیری همهی دانشها، فنون و مهارتهای اکتسابی و احتسابی یک فرد، در راستای طرح پرسشی که قبلاً توسط دیگران مطرح نشده، و تلاش و کوشش به روشهای علمی، برای یافتن پاسخ آن پرسش و سپس، استفاده از دستاوردهای پاسخ حاصله، برای حل مشکل و یا مشکلات موجود، مبتنی بر ایجاد تغییرات لازم در خود، محیط اطراف، سیستمها و روشهای جاری، باهدف ارتقای کارایی و اثربخشی آنها، با حذف فاکتورهای نامطلوب و جایگزیننمودن عوامل مطلوب و بهینه، و یا خلق و آفرینش فضاها، سیستمها و روشهای جدید، که منجر به رفع نیازهای بشر و افزایش کیفیت زندگی و سطح شعور علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عموم مردم گردد، در مجامع علمی، پژوهشی و تحقیقاتی، (نبوغ) نامیده میشود.
خلاقیت و نبوغ، آفریدنی است...
ما در عصری زندگی میکنیم که در آن، خلاقیت، نوآوری و نبوغ را در کودکان و نوجوانان میآفرینند! ما نیز وظیفه داریم که ابتدا علائق، تمایلات، قابلیتها و تواناییهای بالقوهی کودکان و نوجوانان خود را، مبتنی بر روزامدترین روشها و سبکهای رایج دنیا، شناسایی، رمزگشایی و پدیدار نموده، و سپس با فراهم نمودن زیرساختها، فرصتها و بسترههای لازم، زمینهی تولید منابع انسانی پویا، فناور، خلاق و همافزای موردنیاز آیندهی کشور را فراهم نموده و تاحدامکان، ظرفیتهای بالقوهی آیندهسازانمان را به مهارتهای بالفعل، کاربردی و نهادینه، تبدیل کنیم، ازآنپس شاهد درخشش، تبلور و بروز خلاقیتشان خواهیم بود...
در لغتنامه مفاهیم جایگزین برای واژه استعداد به این قرار است: قابلیت، توانائی ذاتی، قریحه، علاقه، ظرفیت، استعداد ذهنی، توانائی، موهبت، نبوغ و هنر. استعداد را میتوان با توانائی - توانائی ذاتی انجام خوب کارها - تعریف کرد. نکته کلیدی درباره استعداد این است که استعداد توانائی ذاتی نیست که فرصتی برای بروز و ظهور به آن داده شود، استعداد حاصل فرایند نهادینهسازی تواناییهای ویژه میباشد.
استناد به نمره دریافتی از تستهای هوش برای قضاوت کامل هوش فرد کافی نیست. درحالیکه آزمونهای IQ معیارهای قابلاعتماد و معتبری برای تواناییهای شناختی خاص در نظر گرفته میشوند، اما آنها شاخصهای جامعی از هوش کلی یک فرد نیستند. در اینجا برخی از ملاحظات مهم وجود دارد:
- **حساسیت زمینه**: نمرات ضریب هوشی میتواند تحتتأثیر عواملی مانند انگیزه، مربیگری و استراتژیهای آزمون قرار گیرد. این به این معنی است که عملکرد یک فرد در تست هوش ممکن است به طور دقیق تواناییهای شناختی واقعی آنها را در زمینههای مختلف منعکس نکند.
- **مهارتهای شناختی**: تستهای IQ انواع مهارتها مانند حافظه کاری، استدلال روان و درک کلامی را اندازهگیری میکنند. بااینحال، آنها ممکن است بهخوبی مجهز نباشند تا نمرات معنیداری برای این تواناییهای جداگانه ارائه دهند، وقتی که بهصورت جداگانه در نظر گرفته شوند.
- **سوگیری فرهنگی**: علیرغم تلاشها برای اطمینان از انصاف، بحث در مورد اینکه آیا تستهای هوش از نظر فرهنگی مغرضانه هستند یا خیر وجود دارد. از نظر تاریخی، آنها به دلیل طرفداری از گروههای فرهنگی و اجتماعی - اقتصادی خاصی مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
- **هوش عمومی**: تستهای IQ برای اندازهگیری هوش عمومی طراحی شدهاند، اما سایر اشکال هوش مانند هوش هیجانی، خلاقیت، یا مهارتهای عملی حل مسئله را نشان نمیدهند.
- **ملاحظات اخلاقی**: تفسیر نتایج آزمون IQ باید بااحتیاط انجام شود و پیامدهای اخلاقی و احتمال سوءاستفاده در اعمال تبعیضآمیز در نظر گرفته شود.
به طور خلاصه، درحالیکه تستهای IQ میتوانند تصویری فوری از برخی تواناییهای شناختی ارائه دهند، نباید از آنها بهعنوان تنها معیار برای قضاوت درباره هوش افراد استفاده شود. هوش مفهومی گسترده و ظریف است که فراتر از آن چیزی است که با یک آزمون قابلاندازهگیری است. این شامل طیف وسیعی از تواناییها و مهارتهایی است که به ظرفیت فرد برای هدایت و موفقیت در جنبههای مختلف زندگی کمک میکند.