از دیدگاه دانشمندان فلسفه و منطق، تعریف مراکز هوش حول محور شناخت، استدلال و توانایی کسب و بهکارگیری دانش به شیوهای منطقی و منظم است. هوش اغلب بهعنوان یک جنبه اساسی از ذهن انسان در نظر گرفته میشود و ارتباط نزدیکی با تحقیقات فلسفی در مورد ماهیت فکر و درک دارد.
در فلسفه و منطق، هوش بهعنوان ظرفیت تفکر منطقی و انتقادی شناخته میشود. این شامل توانایی استدلال، تجزیهوتحلیل، و ارزیابی اطلاعات، و قضاوت آگاهانه و موجه است. هوش بهعنوان زیربنای عقلانیت و مبنای کسب دانش و حل مسئله تلقی میشود.
فیلسوفان و منطقدانان ابعاد مختلف هوش مانند استدلال قیاسی و استقرایی، ثبات منطقی، درک مفهومی و تفکر انتزاعی را بررسی میکنند. آنها در مورد موضوعاتی مانند تستهای هوش، ماهیت و محدودیتهای هوش انسانی و رابطه بین هوش و آگاهی بحث میکنند.
علاوه بر این، فیلسوفان و منطقدانان به پرسشهای فلسفی گستردهتری دررابطهبا هوش میاندیشند، مانند اینکه آیا این یک ویژگی ذاتی یا رشدیافته است، رابطه بین هوش و مسئولیت اخلاقی، نقش هوش در تعیین شخصیت، و ماهیت هوش در موجودات غیرانسانی.
به طور خلاصه، تعریف هوش از دیدگاه دانشمندان فلسفه و منطق بر ظرفیت تفکر عقلانی، استدلال منطقی و کسب و استفاده از دانش متمرکز است. این کتاب به بررسیهای فلسفی در مورد ماهیت تفکر، درک و مفاهیم گستردهتر هوش در زمینههای مختلف مطالعاتی میپردازد.